دانلود آهنگ محمدرضا شجریان قاصدک ۲
جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
بدار یک نفس ای قائد این زمام جمال
که دیده سیر نمی گردد از نظر به جمال
دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل
پیام ما که رساند مگر نسیم شمال
به تیغ هندی دشمن قتال می نکند
چنان که دوست به شمشیر غمزه ی قتال
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مرد است در کمند غزال
جماعتی که نظر را حرام می گویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
اگر مراد نصیحت کنان ما این است
که ترک دوست بگوییم، تصوری است محال
به خاکپای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچونان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری
به آب دیده ی خونین نوشته صورت حال
سخن دراز کشیدیم و همچنان باقی است
که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال
به ناله کار میسر نمی شود سعدی
ولیک ناله ی بیچارگان خوش است، بنال
,,,
صورت نبندد ای صنم بی زلف تو آرام دل
دل فتنه شد بر زلف تو ای فتنه ی ایام دل
ای جان من رویای تو دل غرقه ی دریای تو
دیری است تا سودای تو بگرفت هفت اندام دل
تا جان به عشقت بنده شد زین بندگی تابنده شد
تا دل ز نامت زنده شد پر شد دو عالم نام دل
جانا دلم از چشم بد نه هوش دارد نه خرد
تا از شراب عشق خود پرباده کردی جام دل
پیغامت آمد از دلم، کای ماه حل کن مشکلم
کی خواهد آمد حاصلم، ای فارغ از پیغام دل
از رخ مه گردون تویی، وز لب می گلگون تویی
کام دل من چون تویی، هرگز نیابم کام دل
ای همگنان را همدمی، شادی من از تو غمی
عطار را در هر دمی، جانا تویی آرام دل
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیافتی
بگزین ره سلامت ترک بلا کن
بگزین ره سلامت ترک بلا کن